روزمعلم گرامی باد
بنام خدا
معلم را بخش کردم اولش محبت ، آخرش محبت.
بی انصافیست که تو را به شمع تشبیه کنم زیرا شمع را می سازند تا بسوزد
اما تو می سوزی تا بسازی، با سپاس و عرض تبریک فراوان
هرسال روزدوازدهم اردیبهشت ، مارابه یادمعلمانی می اندازدکه درطول دوران
تحصیل مان باآنان سروکارداشتیم.12 اردیبهشت سالگردشهادت معلمی بزرگ یعنی
استادشهیدمرتضی مطهری است . نام ویادش گرامی باد.
بقیه متن درادامه مطلب
بنام خدامعلم را بخش کردم اولش محبت ، آخرش محبت. بی انصافیست که تو را به شمع تشبیه کنم زیرا شمع را می سازند تا بسوزداما تو می سوزی تا بسازی، با سپاس و عرض تبریک فراوان هرسال روزدوازدهم اردیبهشت ، مارابه یادمعلمانی می اندازدکه درطول دوران تحصیل مان باآنان سروکارداشتیم.12 اردیبهشت سالگردشهادت معلمی بزرگ یعنی استادشهیدمرتضی مطهری است . نام ویادش گرامی باد.==========================================================به بهانه ی روزمعلم می خواهیم یادی داشته باشیم ازچندمعلم بسیارعزیزکه ازآنهاچیزهای زیادی آموختیم.همیشه دربین معلمان چندتن ازآنهاتاآخرعمربیشتردریادها می ماند.یادمعلم کلاس اول ابتدایی،سرکارخانم اسماعیلی که اولین حروف الفبا را از او آموختیم.وکلاس دوم ، سرکارخانم حسینی که زحمات زیادی برای ما کشیدند و امسال، سال سوم، معلم عزیزمان سرکارخانم احمدی که هم به مادرس زندگی آموختن وهم درس علم وعمل بحق باید گفت زحمات زیادی برای همه ی ما بچه های کلاس سوم الف کشیدندمن ازطرف خودم وتمام بچه های کلاس برای همه ی معلمانی که دراین چندسال برای ما زحمات زیادی کشیدند به خصوص سرکارخانم احمدی که دلسوزانه وبا عشق وعلاقه درس علم وعمل را به تک تک ما آموختن تشکر وقدردانی می کنم ومتذکرمی شوم معلمی شغل نیست ، بلکه عشق وعلاقه است.چراکه دراین چندسال همه ی ما به چشم دیدیم که چقدرباشوروشوق ومحبت به ماآموختن وهیچ چشم داشتی هم نداشتند==========================================================درآخرمعلم عزیزم مرا بزن … گوشم را بکش .. جریمه بکن .. امتحان سخت بگیر مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان
سیدمحمدجوادمحمدی نیاکی
در هر هوا که جز برق اندر طلب نباشد
گر خرمنی بسوزد جندان عجب نباشد
مرغی که با غم دل شد الفتی اش حاصل
بر شاخسار عمرش برگ طرب نباشد
در کارخانه ی عشق از کفر ناگزیر است
آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد
در کیش جان فروشان فضل و شرف به رندی ست
اینجا نسب نگنجد آنجا حسب نباشد
در محفلی که خورشید اندر شمار ذره ست
خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
می خور که عمر سرمد گر در جهان توان یافت
جز باده ی بهشتی هیچش سبب نباشد
حافظ وصال جانان با چون تو تنگدستی
روزی شود که با آن پیوند شب نباشد